اول جعفر حالا محسن/ عکسی از حاجیمیرزایی در کنار کسی غیر از پزشکیان!
«رئیس دفتر رئیسجمهور بودن به دو دلیل سمتی تعیینکننده است. اول اینکه او هماهنگکننده و زماندهنده برنامههای رئیسجمهور است و ثانیاً اینکه او انتخاب میکند یا اولویت میدهد که کدام گزارش زودتر یا دیرتر به دست رئیس دولت برسد یا حتی در خیلی اوقات تشخیص دهد که رئیسجمهور در کدام مجلس حضور پیدا کند و کدام را به وقت دیگری موکول کند یا اصلاً هیچوقت نرود.»
به گزارش اقتصاد آنلاین، امیر جدیدی طی یادداشتی در روزنامه هممیهن نوشت: دیروز روی خط خبرگزاری عکس عجیبی منتشر شد. در حقیقت با انتشار این عکس مشخص شد که بالاخره و پس از مدتها رئیسجمهور توانست برای لختی هم که شده حضور محسن حاجیمیرزایی را در کنار خود احساس نکند.
احتمالاً جناب حاجیمیرزایی معرف حضور همه خوانندگان این یادداشت باشد. با این حال برای آن دسته از خوانندگان که ممکن است گذری، عبوری یا همینطور سر راهی با این یادداشت روبهرو شوند و اساساً حوصله دنبال کردن اهل سیاست را نداشته باشند عرض میشود که این جناب حاجیمیرزایی رئیس دفتر مسعود پزشکیان رئیسجمهور ایران است.
رئیس دفتر رئیسجمهور بودن به دو دلیل سمتی تعیینکننده است. اول اینکه او هماهنگکننده و زماندهنده برنامههای رئیسجمهور است و ثانیاً اینکه او انتخاب میکند یا اولویت میدهد که کدام گزارش زودتر یا دیرتر به دست رئیس دولت برسد یا حتی در خیلی اوقات تشخیص دهد که رئیسجمهور در کدام مجلس حضور پیدا کند و کدام را به وقت دیگری موکول کند یا اصلاً هیچوقت نرود.
این نکاتی که عرض شد به این معنا است که اساساً همه فعالیتهای رئیسجمهور با هماهنگی شخص رئیس دفتر انجام میشود. تا اینجای ماجرا مشخص شد که مسئولیت و هماهنگی بیشتر فعالیتهای رئیسجمهور به عهده رئیس دفتر است.
با این حال از روی رفتارشناسی همه رؤسای دفتر در سالهای بعد از انقلاب اگر دوران «محمدعلی ابطحی» را فاکتور بگیریم مشخص میشود که هیچکدام از این بزرگواران خودشان را با این شدت و حدت ضمیمه رئیسجمهور نکردند.
این شدت و حدتی که عرض کردم یعنی از همان روزی که پزشکیان پایش را به پاستور گذاشت شخص رئیس دفتر چنان به ایشان چسبیده که جای نفسکش نگذاشته است. اما ظاهراً چند وقتی است که پزشکیان به خودش آمده. چند روز پیش به جعفر گفت ول کن و احتمالاً دیروز به محسن.
همه اینها را که نوشتم بلاتشبیه یاد حدیثی از پیغمبر افتادم بنابراین این نوشته را با ذکر آن حدیث تمام میکنم و از خدا میخواهم که عاقبت مملکت را ختم به خیر کند. انشاالله. نقل است که ابوهُرَیْرَه، هر روز به خدمتِ پیامبر (ص) میرفت. ظاهراً در یکی از این روزها حضرت، اَباهُرَیْرَهٍ را خطاب قرار میدهد و میفرماید: یا اَباهُرَیْرَهٍ! زُرْنی غِبّاً، تَزْدَدْ حُبّاً. هر روز میا تا محبّت زیادت شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0انتشار یافته : 0